loading...
09386846991
پیمان حدادی بازدید : 64 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)

نفس عمیق کشیدم و دسته گل رو با لطیف ترین حالتی که می شد توی دستام نگه داشتم
هنوز یه ربع به اومدنش مونده بود
نمی دونستم چرا اینقدر هیجان زده ام
به همه لبخند می زدم
آدمای دور و بر در حالی که لبخندمو با یه لبخند دیگه جواب می دادن درگوش هم پچ پچ می کردنو و دوباره می خندیدن
اصلا برام مهم نبود
من همتونو دوست دارم
همه چیز به نظرم قشنگ و دوست داشتنی بود
دسته گل رو به طرف صورتم آوردم و دوباره نفس عمیق کشیدم
چه احساس خوبیه احساس دوست داشتن
به این فکر کردم که وقتی اون از راه برسه چقدر همه آدما به من و اون حسودی می کنن
و این حس وسعت لبخندمو بیشتر کرد
تصمیم خودمو گرفته بودم , امروز بهش می گم , یعنی باید بهش بگم
ساعتمو نگاه کردم : هنوز ده دقیقه مونده بود
بیچاره من , نه, بیچاره به آدمای بدبخت می گن ... من با داشتن اون یه خوشبخت تموم عیارم
به روزای آینده فکر می کردم , روزایی که من و اون
دو نفری , دست توی دست هم توی آسمون راه می رفتیم
قبلا تنهایی رو به همه چیز ترجیح می دادم ولی حالا حتی از تصور تنهایی وقتی اون هست متنفر بودم .

پیمان حدادی بازدید : 77 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)


در اتاقو قفل کرد
پرده پنجره اتاق رو کشید
نشست روی صندلی
ُسیگار نیمه کشیده شو برداشت و پک عمیقی بهش زد
تاریکی و دود بود که در هم می آمیخت
و مرد , با چشم های نیمه باز و سرخ ,
به این هم آغوشی رخوتناک , نگاه می کرد
دود سفید و تنبل سیگار , مواج و ملایم , در آغوش تاریکی فرو می رفت و محو میشد
انگار تاریکی , دود رو می بلعید و اونو درون خودش , خفه می کرد
مرد از تماشای این هماغوشی.......            بقيه در ادامه مطلب.......

پیمان حدادی بازدید : 74 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)

 

پیرمرد به من نگاه کرد و پرسید چند تا دوست داری؟
گفتم چرا بگم ده یا بیست تا...
جواب دادم فقط چند تایی
پیرمرد آهسته و به سختی برخاست و در حالیکه سرش راتکان می داد گفت
تو آدم خوشبختی هستی که این همه دوست داری
ولی در مورد آنچه که می گویی خوب فکر کن
خیلی چیزها هست که تو نمی دونی
دوست، فقط اون کسی نیست که توبهش سلام می کنی
دوست دستی است که تو را از تاریکی و ناامیدی بیرون می کشد
درست وقتي دیگرانی که تو آنها را دوست می نامی سعی دارند تو را به درون نااميدي و تاريكي بکشند
دوست حقیقی کسی است که نمی تونه تو رو رها کنه
صدائی است که نام تو رو زنده نگه می داره حتی زمانی که دیگران تو را به فراموشی سپرده اند
اما بیشتر از همه دوست یک قلب است. یک دیوار محکم و قوی در ژرفای قلب انسان ها
جایی که عمیق ترین عشق ها از آنجا می آید
پس به آنچه می گویم خوب فکر کن زیرا تمام حرفهایم حقیقت است
فرزندم یکبار دیگر جواب بده چند تا دوست داری؟
سپس مرا نگریست و درانتظار پاسخ من ايستاد
با مهربانی گفتم: اگر خوش شانس باشم، فقط یکی و آن تو هستي
بهترین دوست کسی است که شانه هایش رابه تو می سپارد و وقتي كه تنها هستي تو را همراهی می کند و در غمها تو را دلگرم می کند .کسی که اعتمادی راکه به دنبالش هستی به تو می بخشد .وقتی مشکلی داری آن راحل می کند و هنگامی که احتیاج به صحبت کردن داری به توگوش می سپارد و بهترین دوستان عشقی دارند که نمی توان توصیف کرد، غیرقابل تصوراست
چقدر خداوند بزرگ است
درست زمانی که انتظار دریافت چیزی را از او نداری بهترينش را به تو ارزاني مي دارد

**
**

آسمان جای عجیبیست نمی دانستم
عاشقی کار غریبیست نمی دانستم
عمر مدیون نفس نیست نمی دانستم
عشق کار همه کس نیست نمیدانستم

 

 



چند تا دوست داری که واقعا دوستت دارن؟

تو نظراتون مي تونيد به داستان عشق بگيد..؟

پیمان حدادی بازدید : 70 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)

 

خدايا خيلي دوست دارم

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

راستی؛ هیچ وقت از خودت پرسیدی قیمت یه روز زندگی چنده؟

تموم روز رو کار می کنیم و آخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم
 
 که از زندگی خیری ندیدیم

شما رو به خدا تا حالا از خودتون
 
 پرسیدید:

قیمت یه روز بارونی چنده؟


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
بقيه اش تو ادامه مطلب ببينيد
 
 دوستان...

 

پیمان حدادی بازدید : 62 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)

 

وقتی کسی حالش بده (:| ، بهش چی بگیم؟ :-/
وقتی کسی حالش بده بهش نگید
ای بابا اینم می گذره ،
نگید درست می شه،
نخواهید با جوک های مسخره بخندونیدش
نمی خواد بخنده. خنده اش نمیاد غصه داره. می فهمین؟ غصه.
براش از فلسفه ی زندگی حرف نزنین.
از انرژی مثبت و مثبت باش و به چیزهایی که داری فکر کن حرف نزنید.
وقتی کسی ناراحته اصلا این شما نیستین که باید حرف بزنین.
شما در حقیقت باید حرف نزنید. باید دستش رو بگیرید. بغلش کنید. تو چشم هاش نگاه کنید. براش چایی بریزید
براش یک چیزی که دوست داره بریزید یا بپزید.
بذارید جلوش. بعد حرف نزنید. بذارید اون حرف بزنه و شما گوش کنید.
هی فکر نکنید باید نظریه صادر کنید و نصیحت کنید.
فکر نکنید اگه حرف نزنید خیلی اتفاق بدی می افته.
شما جای اون آدم نیستید.
شما زندگی اون آدم رو از وقتی به دنیا اومده زندگی نکردید.
پس نظریه ها و حرف هاتون به درد خودتون می خوره.
بله. دستش رو بگیرید. بغلش کنید. سکوت کنید. :-$ don't tell anyone, shh!
.اگه دلش خواست خودش حرف می زنه :(

پیمان حدادی بازدید : 77 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)

 

چقدر خواب ببینم که مال من شده ای....  و شاه بیت غزل های لال من شده ای

عاشقانه.زیبا.دختر.قلب

چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض..جواب حسرت این چند سال من شده ای

چقدر حافظ یلدا نشین ورق بخورد؟... تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای

چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم....خدا نکرده مگر بی خیال من شده ای...

هنوز نذر شب جمعه های من اینست...که اتفاق بیفتد حلال من شده ای

 که اتفاق بیفتد کنار تو هستم.... برای وسعت پرواز، بال من شده ای

میان بغض و تبسم، میان وحشت و عشق... تو شاعرانه ترین احتمال من شده ای

مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست...عجب خواب قشنگی ست مال من شده ای….

 عاشقانه.عشقولانه.عشق.رویایی

 مــن می نویسم و
                              تـــــــــو
                                            نـــــمی خوانی !


امـــــــــــا
مخاطب که تو باشی …
مدیـــــــونم اگر ننــــــــویسم

 عاشقانه.عشقولانه.عشق.رویایی

 

پیمان حدادی بازدید : 77 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
بقیه در ادامه مطلب.....

پیمان حدادی بازدید : 64 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)

 

تلخ میگذرد

  این روزها را میگویم

             که قرار است از تو

که آرام جان لحظه هایم بوده ای

برای دلم یک انسان معمولی بسازم

برای دیوانگی فرصتی نمانده

به حول و قوه ی عشق هنوز دیوانه ات هستم

هنوز عاشقم...

باران میبارد و من سرمست شعر های تو

سر مست ایاک نستعین خواندن تو

باران میبارد و من ابلیس را تسبیح کرده ام و میچرخانم

دور زدن ابلیس و خنده های تو...

حالا بگو از بین این همه مخلوق چرا من...

تا شرح دهم از این همه خلق چرا تو...

عاشقانه.خاص.رویایی

نمیخواهم برگردی...

این را به همه گفته ام حتی به تو..  به خودم...

 اما نمیدانم چرا هنوز برای آمدنت  فال میگیرم

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 522
  • بازدید کلی : 15,659
  • کدهای اختصاصی
    داستان عاشقانه - داستان عاشقانه تبریک اس ام اس و غیره